آتناآتنا، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

آتنا و داداش گلش

روزهای مردادی ما

روزهای داغ و تبدار مرداد مون هم داره به سرعت میگذره و شما کوچولوهای دوردونه ی شیرینم بزرگ و بزرگتر میشین و اما بگم از این هفته ای که گذشت  شروع هفته رو با قطعی کردن تصمیمم جهت از پوشک گرفتن پسرک شیطون و پرجنب و جوشم آغاز کردم که چند مدتی بود با سختی پوشکش می کردم اصلا فکرشم نمی کردم این مرد کوچولوی مامان این مرحله از زندگیش رو مثل تمام مرحله های دیگه به این راحتی پشت سر بگذاره البته تو این مورد آموزش های  آبجی نازش رو نباید نادیده گرفت چراکه چند مدت بود که خطاب به دادشش می گفت« دادشی من بزرگ شدم ببین میرم دستشویی ولی تو هنوز کوچولویی و تو پوشکت خراب کاری می کنی» و همینطور به دادشش تا حدود زیادی فهمو...
20 مرداد 1393

فرشته های کوچولو

این عکسها برای  حدود یک ماه پیش بود جامونده بودن تو تبلت مامان برای همین دلم نیومد نزارمشون تو وبتون این خانم کوچولوی خوشگل هم گلبرگ جونه که دوست دوران کوچیکی آتناست  این نازگل مامانم خیلی حامی حیواناته  ا ا ...
13 مرداد 1393

مسافرت به ماکو- جلفا

روز عید سعید فطر  رفتیم یکی از کوه های ماکو   بعد از صرف نهار رفتیم سد بارون ماکو ( واقعا زیبا بود ) ت   بچه قانع به این میگن به دوتا بستنی هم قانع است هوا عالی بود رفتیم ماکو برای گردش( کلی آب بازی کردید) عمارت کاخ باخچه جوق ماکو   دختر نقاش من کلا در همه حالت دفترچه و مدادش تو دستش بود  باغ دایی بابا که اونجا هم حسابی با مرغ و خروسها بازی کردید و خوش گذروندید تو راه برگشت رفتیم سد ارس  اونجاهم خیلی قشنگ بود برای نماز و استراحت...
12 مرداد 1393

تولد 2 سالگی امیرمحمد

بازم شادی و بوسه                                   گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه                                تولدت مبارک تو این روز طلایی                                     تو اومدی به دنیا وجود پاکت اومد                                       تو جمع خلوت ما تو تقویمم نوش...
3 مرداد 1393
1